مشـــــــــق شب

علمی- تاریخی- اجتماعی

مشـــــــــق شب

علمی- تاریخی- اجتماعی

آقای ضرغامی برایتان متاسفم.

سریال شهریار  را دیدیم اما هزاران امای و چرای بی جواب هنوز بر جای مانده است.

رسم این است که سناریو نویس ابتدا تحقیق کرده بعد سناریو مینویسد. آیا در این سریال واقعا اینطور بود؟

در این سرال به خصوص در قسمتهای آخر شاعر بزرگ کشورمان را به سخریه گرفته شد. او را فردی لاابالی، بینظم، ولنگار، ول، و بیهوده و گیج و منگ نشان داده شد. انتهای سریال که یعنی شهریار و یک پیر خرفت مالیخولیائی.

اما آیا میدانستند که شهریار یک مردی سخت متدین ، حافظ قرآن و انسان باذوق و فعالی بوده است که در ایام پیری و در دوران جنگ این مرز و بوم را همراهی کرد؟

نه اگر هم میدانستند پس غرض ورزی کردند.

حالا آنهائی که همیشه برای ملیت سینه میدرند کجایند؟

چرا اهل ادب ما ساکت است؟

چرا؟ و هزاران چرای دیگر.آیا به اندازه مهران مدیری بی بند و بار نمی ارزد که برای این هم عکس العملی نشان بدهیم.

واقعا آقای ضرغامی برایتان متاسفم.

خاقانی شروانی

خاقانى‏

افضل الدین ابراهیم بن على النجار شروانى به تبریز در سنه اثنى و ثمانین و خمسمائه در گذشت و بمقبرة الشعراء سرخاب مدفون شد. اشعار بى نظیر و رسائل بى مانند دارد و بطمطراق طرز شعر او تا غایت مانند او کس نگفته است و از براى خواجه جمال الدین موصلى مدحى گفت و ببغداد پیش او فرستاد. آن خواجه جهت او یک خروار زر سفید فرستاد. چون پیش خاقانى آوردند، خاقانى تصور زر سرخ کرد. چون معلوم کرد که سفیدست گفت باز پس برید و بگویید که مدحى که گفته‏ام بازستانند

                       

تا بعوض آن هجوش بگویم. شب در خواب دید که خضر علیه السلام بدو گفت که احسان او رد مکن که ولى نعمت ماست. خاقانى این قطعه بگفت و آن خروار زر را قبول کرد.

ادامه مطلب ...

راه به سوی دوست


 

نگارنده: رضی­الدین سیدبن طاووس(رحمة­الله­علیه)

 

مخاطب: پسر سید بن طاووس

 

موضوع: راه به سوی دوست

 

 

 

  و اى فرزندم محمد، که خداوند (جل­جلاله) عقل و قلبت را مملو از تصدیق به­اهل تصدیق و توفیق به­معرفت حق فرماید، بدان که: از مطالبى که لازم است براى تو بگویم این است که:

 

  طریق معرفت جواب سید و مولاى ما (مهدى) صلوات­اللَّه­وسلامه­علیه، و راه وصول به­این شرافت که خداوند به­قدرت و رحمت خود براى متوسلین به­آن حضرت مقرر فرموده است، چند چیز است.

 

  از آن جمله است آنچه محمد بن یعقوب کلینى در کتاب (الرسائل) از کسى که وی را نام برده است نقل نموده که گفت: به­حضرت ابى الحسن(علیه­السلام) نوشتم که: همانا مردى دوست دارد که مطالب و حوائج خود را به­امام خود عرضه بدارد، آن­چنان که دوست دارد که بر پروردگار خود عرضه بدارد (تکلیف او چیست و چه باید بنماید)؟ گوید: در جوابم مرقوم داشتند که:

 

اگر ترا حاجتى باشد لب­هاى خود را حرکت ده که جواب براى تو خواهد رسید.

 

  و از آن جمله است آنچه که هبةالله­ بن­سعید راوندى در کتاب الخرائج و الجرایح از محمدبن الفرج روایت نموده که گفت: حضرت على بن محمد (علیهما السلام) به­من فرمود:

 

اگر بخواهى مسأله پرسش نمائى آن را بنویس و در زیر مصلاى خود قرار ده و ساعتى صبر کن پس از آن بیرون بیاور و در آن نظر کن.

 

گوید: چنین کردم و جواب آنچه را سؤال‏کرده بودم با توقیع و امضاى شریف حضرتش در آن یافتم. و همین اشاره و تنبیه براى تو کافى است، و راه به­سوى امام تو (علیه­السلام) براى کسى که خداوند مورد عنایت و احسانش قرار دهد مفتوح و باز است.[1]

 

 

 

پیام­ها و نکته­ها:

 

1- «اشهد انک تسمع کلامی و تردّ سلامی» او سلام ما را می­شنود و جواب می­گوید اما ما از شنیدن صدای او و نگاره رخ او در حجابیم. چشم دل باز کن آنچه نادیدنی است آن بینی.

 

2- واصلان و عارفان را مقام و مراتب متفاوت است. مقام هر کس بسته به میزان معرفت و دلدادگی اوست. اگر چنان­که او می­گوید باشیم در زمره مخاطبین او خواهیم بود.

 

 



[1] - منبع نامه: برنامه سعادت(ترجمه کشف المحجه لثمرة المهجه)؛ سید محمد باقر شهیدى گلپایگانى‏، تهران، مرتضوی، چاپ اول‏، ص197