حفصه دختر عمر بن خطاب

حفصه بنت عمر بن خطاب نویسنده: مهدی زیرکی                        او پنج سال قبل از بعثت به دنیا آمد. پدرش عمر بن خطاب و مادرش زینب دختر مظعون و خواهر عثمان بن مظعون بود.

او ابتدا با حصن(یا خنیس) بن حذافه ازدواج نمود. حصن از بدریون بود و درآن جنگ نیز زخمی گردید و پس از مدتی درگذشت. با مرگ حصن, عمر  از عثمان بن عفان و ابو بکر بن ابی قحافه خواست تا او را به ازدواج خود در آورند اما آنها نپذیرفتند و در نهایت در سال دوم هجری وپس از عایشه  به عقد ازدواج با پیامبر اکرم(ص) مفتخر گردید. ابن عباس می گوید چون از عمر بن خطاب در مورد زنانی که در آیه شریفه "ان تتوبا الی الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا علیه فانّ الله هو مولاه" سرزنش شده اند پرسیدم, او گفت: این آیه در مورد حفصه و عایشه که با کارهای خود پیامبر را می آزردند, نازل شده  است .          آزار های او نسبت به پیامبر به حدی شد که روزی به او فرمودند: پدرخودت را در مورد  کارهایت قاضی قرار بده و چون عمر حاضر شد, حفصه به پیامبر(ص) گفت:  تو بگو اما حقیقت را بگو! در این حال عمر سیلی محکمی بر صورت او نواخت و گفت:پیامبر جز  حق نمی گوید. در نهایت پیامبراکرم(ص) او را طلاق داد اما با اصرار پدر او از این کار صرف نظر نمود. نقل شده است که او, دیگر همسران پیامبر را می آزرد چنانچه به صفیه که پدرش یهودی بود از روی تمسخر ,دختر یهودی می گفت.اما پیامبر(ص) فرمود: پدر او هارون , عمویش موسی و شوهرش محمد است و هیچ کدام شما این افتخارات را ندارید . در جریان جنگ جمل هنگامى که لشکر امیرالمؤمنین علیه السّلام به منزل ذى قار رسیدند, عایشه نامه‏اى به این مضمون براى حفصه نوشت: "خبر زیادى لشکر ما به على بن ابى طالب رسیده , او از ترس در ذى قار اقامت کرده است و از این جنگ جان سالم به در نخواهد برد. ..". چون نامه به دست حفصه رسید, تصمیم گرفت به او بپیوندد پس آوازه خوانان و زن هاى بنى امیه را جمع کرد و به  شادى پرداخته و اشعارى در مذمت أمیر المؤمنین علیه السّلام می خواندند, وقتی خبر به امّ کلثوم سلام اللَّه علیها رسید با عده‏اى از بانوان به صورت ناشناس وارد مجلس شدند و ناگهان نقاب از صورت برداشتند . امّ کلثوم سلام اللَّه علیها آیه شریفه" ضرب اللَّه  مثلاً للذین کفروا امرأة نوح  و امرأة  لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من اللَّه شئیاً و قیل ادخلا النار مع الداخلین" را ‏ که مربوط به نافرمانى همسران حضرت نوح و لوط علیهماالسّلام بود  و به خاطر آزار های حفصه و عایشه نازل شده بود قرائت کرد و فرمود: اگر تو و عایشه امروز براى خوارى پدر من به یکدیگر کمک مى‏کنید، این کار شما تازگى ندارد چرا که همین معامله را با جدم پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله کردید. پس حفصه, نامه عایشه را پاره کرد و عاقبت برادرش, عبدالله, از پیوستن او به عایشه جلو گیری نمود. آورده اند که  پس از رحلت رسول اکرم(ص), او  به همراه عایشه نزد   عثمان , خلیفه وقت آمده و حق خود را از میراث آن حضرت مطالبه کردند, اما عثمان به سختی بر آشفت و گفت :مگر شما نبودید که وقتی فاطمه زهراء فدک را از ابو بکر مطالبه نمود , شهادت دادید که پیامبر گفته است ما پیامبران پس از خود میراثی باقی نمی گذاریم و هر چه بماند صدقه است؟ بروید که هیچ چیز به شما نمی رسد. حفصه در سال چهل و یک هجری و بنا به نظری در شصت سالگی درگذشت, مروان بن حکم بر جنازه او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.